بازیهای پلتفرمر در طول سالها، از لحظه ظهور کم ادعایشان با بازی Pitfall در کنسول قدیمی آتاری ۲۶۰۰، تاکنون تغییرات زیادی را پشت سر گذاشتهاند. اما امروزه، انواع بسیار زیادی از آنها چه در حالت دوبعد و چه در سهبعد وجود دارد که هر کدام سعی میکنند به روشهای منحصر به فردی خودشان را متمایز جلوه دهند. بازی 1000Deaths که به عنوان اولین محصول استودیوی Pariah Interactive محسوب می شود، به طور خاص تلاش میکند با اضافه کردن شاخههای داستانی، از حالت عادی خارج شود تا ببیند تصمیمات شما در کجای سرنوشت شخصیتتان قرار میگیرد؛ مفهومی بدیع از پلتفرمهای چالشبرانگیز که میتواند به سرنوشت شخصیت شما منجر شود.
بازی 1000 Deaths قصد دارد داستانهایی را در دنیای رنگارنگ اما روانگردان شخصیتهای عجیب خود خلق کند، جایی که شما از مراحل پیچیدهای عبور میکنید تا تصمیماتی را که باید بگیرید، برای مهر و موم کردن سرنوشت آنها، آزاد کنید. آیا این یک مفهوم بدیع است که به زمین میچسبد یا در پوچی فرو میرود؟ بیایید تلویزیون را روشن کنیم و در این مقاله نقد و بررسی که توسط Game Inja تهیه شده، به دنیای سورئال این بازی شیرجه بزنیم.
داستان بازی در سه قسمت ارائه میشود که هر قسمت بر شخصیتهای مختلفی تمرکز دارد و در مناطق Nowherestown و Jollywood اتفاق میافتد. با این حال، نکته عجیب در مورد بازی این است که روایت هر قسمت شخصیتهای یکسانی دارد اما نقشهای متفاوتی را ایفا میکند. به عنوان مثال، قسمت اول را در نظر بگیرید که بر موجودی روح مانند با دندانهای بزرگ به نام Vayu و “بهترین دوستش” Maxie تمرکز دارد، زیرا دومی میخواهد برای دنبال کردن رویای ستاره شدن به جولیوود نقل مکان کند، در حالی که وایو میخواهد بماند و به طور بالقوه شهردار شهر شود. این باعث ایجاد اختلاف در دوستی آنها میشود که وایو باید تصمیم بگیرد که آیا باید با ماکسی برود یا نه. اما سپس در قسمت بعدی، آنها انگیزههای متفاوتی دارند و به شخصیتهای پشتیبان دیگران مانند گیاه زنده تری و ماشینی به نام Boga تبدیل میشوند.
این افراد به عنوان چهار شخصیتی محسوب می شوند که طی بازی، روی آنها تمرکز خواهید کرد، زیرا هر قسمت به روشهای مختلفی پیش میرود اما همه در مضامین مربوط به معضلات مربوط به دوستی، اعتماد و خیانت جمع میشوند. با این حال، این موضوع در ابعادی بسیار سطحی پیادهسازی شده که واقعاً عمیقتر از آنچه در طول وقایع خواهید دید، نیست. اما چیزی که روایت را برجسته میکند، انتخابهایی است که شما انجام میدهید و منجر به انشعاب در بخشهای مختلف پس از باز کردن قفل آنها از طریق تمام کردن مراحل میشود. تنها ایراد من از داستان این است که برخی از میانپردهها که متن قبل از پایان دیالوگ تمایل به پرش دارد، حتی زمانی که دکمهای را روی کنترلر خود فشار ندادهام. امیدوارم توسعهدهندگان بتوانند به این نکته توجه کنند و آن را در یک بهروزرسانی برطرف کنند، زیرا در حالی که من هر قسمت را به خوبی دنبال میکردم، وقوع آن لحظات آزاردهنده بود.
حالت داستانی بازی 1000 Deaths همان جایی است که شما از مسیرهای شاخهای برای پیمایش در یکی از قسمتها عبور میکنید، زیرا روایت را در دنیای ناکجاآباد یا جولیوود میبینید. شما اساساً از یک مکان به مکان دیگر میروید تا با یکی از شخصیتهای اصلی گپ بزنید تا داستان را پیش ببرید. این ویژگی بازی باعث شد از خودم بپرسم که چرا اصلاً چنین مناطقی برای گشت و گذار وجود دارد در حالی که احتمالاً فقط قرار است داستان را پیش ببرید؟ گذشته از پیدا کردن استیکرهای مخفی و دیگر شهروندان برای گپ زدن، این مناطق در بهترین حالت به عنوان یک پسزمینه تعاملی عمل میکنند و جدا از موارد ذکر شده چیز زیادی ارائه نمیدهند.
وقتی به هر یک از قسمتهای معمای شخصیت ها میرسید، سپس به فضای ذهنی آنها (از طریق یک تلویزیون در محیط) کشیده میشوید و اینجاست که هسته اصلی بازی میدرخشد. شما یک تلویزیون را با کفش کنترل میکنید و وارد یک دنیای مرکزی میشوید، جایی که برای یافتن درها میگردید و وارد مراحلی میشوید تا انتخابی را که باید با دو تلویزیون بزرگ برای شخصیت انجام دهید، باز کنید. همچنین مراحل بازی دارای یک شمارنده مرگ و یک سیستم رتبهبندی در پایان هر مرحله هستند تا سرعت شما در پشت سر گذاشتن آن را نشان دهند، که انگیزهای برای تکمیلکنندگان/دوندگان سرعتی فراهم میکند. همچنین سطوح چالشی وجود دارد که میتوانید در طول حالت داستانی انجام دهید که برای کسانی که میخواهند کارهای بیشتری انجام دهند اما برای پیشرفت ضروری نیستند، جالب است.
کلمه “عجیب و غریب” میتواند یکی از راههای توصیف جلوههای بصری بازی 1000 Deaths باشد، اما همچنین به طرز عجیبی حس نوستالژیک را در شما برمیانگیزد. رنگهای پر جنب و جوش جهان، ظاهر عجیب شخصیتها و تزئینات و ساختار پیچ و تابدار مراحل. همه اینها باعث شد باور کنم که همه چیز تا حدی شبیه یک کارتون گمشده نیکلودئون به سبک زندگی مدرن راکو است. مطمئناً میتوان گفت که چشمنواز است، اما میتواند یک سلیقه اکتسابی باشد.
طراحی شخصیتها به طور خاص میتواند از عجیب و غریب خلاقانه تا ناخوشایند متغیر باشد. محیطها همگی حال و هوای دنیای عجیب و غریبی را که در همه مناطق وجود دارد، تکمیل میکنند.موسیقی بازی یک موسیقی متن دیجیتالی پرانرژی با کمی راک آمیخته با آن است. به نظر من هیچ چیز برجستهای نیست، اما با ریتم شاد خود که واقعاً شما را به گذراندن مراحل و همچنین تنظیم حال و هوای صحنههای پیش رو سوق میدهد، کاملاً با حال و هوای بازی مطابقت دارد. اما نظر دادن در مورد صداگذاری بازی سخت است، اگرچه صداهایی در بازی وجود دارد، اما بیشتر صداهایی هستند که انگار از بازی Banjo-Kazooie الهام گرفته شدهاند و کاری مشابه انجام دادهاند. عمدتاً صداهای نامفهومی که برای هر شخصیتی که میشنوید به اندازه کافی متمایز هستند، اما همین.
به طور کلی، بازی 1000 Deaths از یک مفهوم جدید استفاده می کند و مطمئناً برای کسانی که به دنبال چیزی بیش از یک پلتفرمر سه بعدی معمولی هستند، جذابیت زیادی به همراه دارد. ظاهراً این بازی از سال ۲۰۱۹ در دست توسعه بوده و برای اولین پروژه توسعه دهنده Pariah Interactive نویدبخش بودن زیادی را نشان داده است و امیدواریم که بتوانند کارهای بیشتری انجام دهند زیرا این مفهوم برای بررسی فوقالعاده بود.
با این حال اگرچه اگر جزو آن دسته از افرادی نیستید که مراحل را دوباره امتحان میکنید تا بهترین زمان را بدست آورید، بازی بسیار سرزندهای است و اگرچه مفهوم دوراهیهای آن قوی است، روایتها نسبتاً ابتدایی هستند که تأثیر ماندگاری بر جای نمیگذارد. حتی زیبایی شناسی بازی نیز بسیار چشمگیر است، اما میتواند برای کسانی که چیزی آسانتر برای تماشا میخواهند، نتیجه دلخواه را نداشته باشد. با این حال، توصیه میکنم حتما این بازی را تجربه کنید، زیرا نوعی پلتفرمر است که برای ایجاد چیزی منحصر به فرد ریسک کرده و امیدوارم در آینده شاهد موارد بیشتری از آن باشیم.






Comments
No Comments