با سلام خدمت همراهان عزیز وبسایت game inja
امروز با بررسی یک بازی مستقل و خوش ساخت دیگر در خمدت شما دوستان هستم، با ما همراه باشید.
بازی های مستقل تقریبا از جزو قدر نادیده ترین قشر دنیای بازی های امروزی هستند، این بازی ها با بکارگیزی ایده هایی جالب و بعضا دست نخورده و گاهی ترکیب چند سبک و المان های مختلف لذت بی نظیری از تجربه یک بازی را به کاربران خود هدیه میدهند، بازی Helheim Hassle که ساخته ی تیم بازیسازی Perfectly Paranormal در سال 2020 میباشد نیز از این قضیه مثتثنی نیست. این بازی برای رایانه های شخصی و همینطور پلتفرم های Playstation4 , Xbox One و Nintendo Switch در دسترس و قابل اجرا است.
بازی از ترکیب سبک های نقش آفرینی و معمایی و ایده ی جذاب منحصر به فردش ساخته شده. داستان بازی در عصر وایکینگ ها شروع شده و شخصیت اصلی آن پسر جوانی به نام بیورن است که بر خلاق هم قبیله ای های خود اصلا علاقه ای به جنگ و خون ریزی و مردن برای رسیدن به والهالا که همان بهشت وایکینگها هست ندارد، در حالی تمام هم نوعان او از هلگا گرفته که یک دختر بجه کوجیک است تا خانواده و تمام اطرافیانش علاقه و اعتقاد شدیدی برای مردن در جنگ و پیوستن به اودین که نام یکی از خدایان اسکاندیناوی است دارند. از شانس بد بیورن این جنگ در همان ابتدای بازی رخ داده و همه ی قبیله با خوشحالی در پی پیوستن به آن هست و بیورن نوجوان وایکینگ ما در تلاش است تا از آن محل دوری کرده و در جایی میان جنگل به انتظار تمام شدن جنگ بنشیند. وقتی که او در جنگل و در حال رد شدن از درختی که به شکل پل درآمده است میباشد درخت شکسته و بیورن با پرت شدن از آن میمیرد و به شکل روح در می آید و خب تقریبا همه مطمعن هستیم که او به والهالا نمیرود. روح اول در زمین ها و به نوعی برزخ اسیر شده و همان جا گرفتار میشود با برخورد او با پستو که یکی از 4 سوارکاران آخر الزمان است، پستو جسم بیورن را دوباره به او بازمیگرداند تا برای رستگاری خود وارد نبرد های تازه ای شود، بیورن که از مرگ بازگشته و رهایی یافته است پی میبرد که قدرت جدا کردن اعضای بدن خود را از همدیگر بدون دیدن هیج آسیبی را دارا است.
داستان بازی با وجود نوعی کلیشه ای بودن و همینطور نداشتن پیچ و تاب و کشش های خاص داستانی باز هم تا حدودی توانسته از پس سرگرم کردن شما با آن بر بیاید ولی این به معنای کامل بودن آن نیست. بلکه این گیم پلی بازی است که نو آورانه و جذابیت و ارزش بازی کردن آن را نشان میدهد. جدا شدن دست ها، پا ها و سر بیورن و ترکیب شدن آن ها باهم تنها قابلیت شما برای عبور از پازل های بازی است. به ظاهر این مکانیزم کمی کسل کننده به نظر میرسد اما تنوع بیش از حد معما ها، وجود ماموریت های جانبی و ترکیب های گسترده بازی شما را اصلا خسته نمیکند. بعضی قسمت های بازی آنقدر خوب کار شده که نمیتوان از آن ها گذشت. به طور مثال تغییر مکان ها شرایط بازی بر روی عملکرد ها و راه کار های شما برای عبور از مشکلات تاثیر میگذارند. وقتی شما در مکان ها برفی هستین میتوانید با قل دادن سر خود روی برف ها یک گلوله ی برفی بزرگ ساخته و از آن به عنوان سپر و یا حمله به دشمنان استفاده کنید. نقاط قوت و ضعفی هم برای قابلیت های بیورن در بازی گنجانده شده و شما با صرف وقت و فکر برای رسیدن به ترکیب ایده آل هر پنج اعضا باهم به برتری خاصی در این بازی میرسید.
اما خب کمی هم از نکات منفی بازی برایتان بگوویم. نمیشود که تماما از تعریف و تمجید یک بازی پرداخت. مثلا تعامل با NPC ها و شخصیت های بازی بی مورد بوده و عملا تاثیر خاصی روی بازی نخواهد گذاشت و جواب ها و حرف بی تفاوت آن ها این عمل را بیشتر از قبل تکراری و خسته کننده میکند. کنترل سریع و یا بهتر بگویم تعویض سریع از یک عضو به عضو دیگر مورد استفاده در بازی کمی دچار مشکل بوده و در مواقعی باعثق اشتباه شما در بازی میشود. باگ های بازی هم زیاد نیستند اما همان هایی که وجود دارند هم در برخی مواقع شما را دچار آزار و اذیت قرار میدهند.
از همه ی این نکات که بگذریم بازی با موسیقی های نسبتا خوب و گوش نواز خود و ترکیب آن ها با مکان ها و لوکیشن های انیمیشنی زیبا و فوق العاده میتواند صحنه های خاص و دلنشینی را برای شما رقم بزند، این را هم اضافه کنم گرافیک بازی وظیفه ی خود را برای خلق تصاویری زیبا و جذاب کردن بازی را به خوبی انجام داده، جزئیات تا حد قابل قبولی بالا هستند و دشمنان و شخصیت بازی از تنوع زیادی برخوردارند. خلق یک اتمسفر باور پزیر و در کنار آن اضافه کردن کمی چاشنی کمدی به بازی تجربه آن را نیز بهتر و بهتر میکند. صداگذاری شخصیت ها نیز با توجه به تم کمدی بازی بد نیست و میتوانید آن را به عنوان یک گزینه ی خنثی در بازی حساب کنید.