امروز با یکی از بازی های خاص در حوضه توسعه بازی های کلیکی-اشاره ای در سایت Game Inja در خدمت شما هستیم. بازی که ما را در شرایط احساسی متفاوت همراه با سناریو ها و داستان های جالبش قرار می دهد. اصولا بازی های ژاپنی این ژانر بازی های را در سلطه خود دارند و بازی Sumire نیز جزو همین دسته بازی های ژاپنی محسوب خواهد شد که مطمئنا تا سال ها بازی شبیه با آن را نخواهید دید.
در بررسی داستان های بازی ها همیشه به دنبال آن هستیم که بتوانیم بیشترین قدرت احساسی که بازی می تواند در ما ایجاد کند را اندازه گیری کرده و بعد از رتبه بندی آن را به چالش بکشیم. باید بگوییم اگر بازی در نقد های دیگر جالب توجه افراد با سلیقه های مختلف نباشد در زمینه داستان و رمان بازی کم تر کسی است که نتواند حس بازی را درک کرده و یا با شخصیت اصلی بازی ارتباط برقرار نکند.
در بازی Sumire شما در اصل نقش یک دختر جوانی بازی را انجام خواهید داد که به تازگی با مشکلات زیادی در خانه دست و پنجه نرم می کند. این مشکلات بعد از مرگ مادربزرگش اتفاق افتاده است. بعد از درگذشت مادربزرگ پدر و مادر Sumire از یکدیگر جدا می شوند. Sumire ساعات زیادی را در روز تنها است و دیگر دوستی ندارد. همینطور مادرش کم حوصله شده است و پدرش را در مواقعی نادر می تواند ببیند. در نتیجه همه این ها او افسرده می شود و مسیر زندگی خود را گم کرده است و از اینجاست که بازی شروع خواهد شد.
در یکی از شب ها وقتی Sumire در خواب است با صدای مادربزرگش که سعی دارد با زمزمه چیزی را به او بگوید از خواب بیدار می شود و به یاد می آورد که مادربزرگش فوت کرده است. او دلتنگی مادربزرگش را می کند و برای یاد بود دوباره او به آشپزخانه خانه می رود تا بتواند ادای احترام به خاکستر او را ادا کند. ناگهان متوجه می شود که یک دانه گل که به صورتی نورانی درحال درخشش است از پنجره خانه به سمت او پرواز می کند. Sumire دانه را در یک گلدان خاک کرده و بر روی میز می گذارد و آنقدر آن را نگاه می کند که به خواب می رود. بعد از بیدار شدن متوجه می شود که دانه رشد کرده و به گیاهی کامل و بالغ تبدیل شده است.
این گیاهی شروع به گل دادن می کند. اما این گل یک گل معمولی نیست. این گل جادویی لب به سخن می آورد و به Sumire می گوید که یک روز دیگر بیشتر زنده نیست و بعد از گذشت یک روز کامل باید به سرزمین آفتاب ها برگردد. او از Sumire خواهش میکند که چون زمان کمی دارد و با دنیای انسان ها آشنا نیست یک روز زیبا را به او نشان بدهد که با خاطره ای خوش او را ترک کند. البته میتوانیم حدس بزنیم که این گل به طریقی الهام بخش و روح مادر بزرگ Sumire است ولی در مجموع نباید از این نکته رد شد که داستان نویسی بازی به چه زیبایی توانسته است با یک شروعی عالی شما را در مسیری زیبا از آنچه باید برای رفع افسردگی بکار ببرید قرار می دهد. این گل جادویی به او قول می دهد که اگر Sumire بتواند روز زیبایی را به او نشان بدهد بتواند در آخر روز بار دیگر با مادربزرگش صحبت کند. در نتیجه Sumire شروع به نوشتن لیستی از چیز هایی که می تواند او را خوشحال کند و در ذهنش روز زیبا را می تواند بسازد می کند و ماموریت ها و گیم پلی بازی شروع می شود.
بازی در طراحی موسیقی متن و ساخت صداها کم کاری نکرده است. فضای موسیقی متن بسیار خوب با بازی سازگاری دارد. صدا های گیتار های آکوستیک در کورد های ملایم در بازی جنس کنجکاوی معصومانه ای به بازی داده است. صدای پیانو با نت های زیر در بازی نیز لطافت بازی را بیشتر کرده است و در قسمت هایی نیز صدای گروه کر را نیز می توانید بشنوید. قدرت موسیقی متن این بازی را اصلا دست کم نگیرید و باید انتظار داشته باشید که حتما در استیم نامزد یکی از جوایز در زمینه داستان و یا موسیقی متن در بازی بشود.
یکی از معدود ایراداتی که می توان به بازی گرفت مربوط به لود شدن بازی مخصوصا در بین جابه جایی بین محیط های بازی است. مدت نسبتا طولانی را باید برای حرکت از محیط های بازی به یکدیگر معطل بمانید. این تاخیر در بین لود شدن بازی ها کمی به پیوستگی احساساتی که در جریان بازی اتفاق می افتد صدمه خواهد زد.
اگر از آن دسته افرادی هستید که یکی از افراد نزدیک به خودتان در خانواده را از دست داده اید مانند مادربزرگ و یا پدربزرگ به جرات می توان گفت داستان ها و روابط عمیق احساسی که بازی Sumire برای شما به ارمغان می آورد می تواند تجربه بسیار خوبی را از آنچه از درگذشتگانتان به یاد دارید برای شما رقم بزند.