کمپانی بازیسازی ژاپنی FromSoftware با ساخت سری بازیهای Dark Souls و هم چنین Demon Souls و Bloodborne توانست انقلابی در صنعت بازی های ویدئویی ایجاد کند و سبب به وجود آمدن یک زیرشاخه از ژانر اکشن-نقش آفرینی تحت عنوان سولز لایک یا سولزبورن شد. بازیهای سری سولز به خاطر گیم پلی بسیار چالش برانگیز و سخت، روایت داستانی فوق العاده پیچیده و مبهم و دنیا و محیط های منحصر به فرد خود شناخته می شوند که طرفداران خاص خودش را دارد. در بازیهای سری سولز روایت داستانی از طریق محیط و شخصیت ها دنبال می شود و در انتهای هر منطقه معمولا با یک باس فایت روبرو هستید. در حال حاضر بازیهای زیادی با الهام از سری دارک سولز ساخته می شوند و روز به روز هم بر تعداشان افزوده می شود. یکی از این موارد بازی The Last Hero of Nostalgaia است که المانهای ژانر سولزلایک را به شکلی طنزآمیز در ساختار خود به کار برده است. جهت مطالعه نقد و بررسی بازی در وب سایت Game Inja با ما همراه شوید.
بازی “آخرین قهرمان نوستالگایا” المان های موفق سبک سولزلایک را در ساختار خود به شکلی متفاوت به کار برده که مهمترین تفاوت شان نوع شخصیت ها و دنیایی است که داستان در آن اتفاق می افتد. شما در نقش مجموعه ای ابتدایی از پیکسل ها بازی می کنید که یک آدمک چوبی مانند را تشکیل می دهند که هدف آن متوقف کردن پیکسل سازی دنیای نوستالگایا است. ساکنان این دنیا در حال فروپاشی و تبدیل به پیکسلهای اسرارآمیز هستند و با این حال، یک راوی شرور شما را همراهی می کند که نه تنها تمام سفر شما را با طنز توصیف می کند، بلکه به طور فعال هم بر داستان و هم در گیم پلی بازی تأثیر می گذارد که می تواند پیچش های غیرمنتظره ای ناگهانی به همراه داشته باشد.
این راوی بسیار شوخ طبع بوده و با شما زیاد شوخی می کند و در برخی موارد شما را مورد تمسخر قرار می دهد، ولی در عین حال به شما اجازه میدهد برای مدتی در آرامش بازی کنید و بعضی مواقع شما را به حال خود رها می کند. این مسئله من را به یاد Call of Juarez: Gunslinger انداخت که در آنجا هم همین مسئله برقرار بود، منتها با حالتی دیوانه وارتر. روایت داستانی طنزآمیز بازی به قدری جذاب است که می تواند از ابتدا تا انتها شما را سرگرم سازد. بنابراین ماجراجویی در دنیای بی رحم بازی نه تنها در قالب داستان گویی محیطی، بلکه به دلیل دخالت های راوی همراه با روایت داستان پیش می رود.
همانطور که گفتیم، دنیای بازی پر از پیکسل های رنگارنگ است که هر کدام اشاره ای کوچک به برخی از نمادین ترین بازی های تمام دوران یعنی سری دارک سولز دارد، به گونه ای که طراوت و پویایی آنها را می توانید حتی تا انتها بازی هم حس کنید. مواردی که در سرزمین نوستالگایا وجود دارند، همگی اشاراتی به دیگر بازی های سبک اکشن-نقش آفرینی دارند که طراحی شان عالی انجام گرفته است. ماجراجویی قهرمان اصلی داستان در دنیای رنگارنگ و بی رحم بازی سرانجام به رویارویی با باس نهایی Great One خلاصه می شود و در بین راه با انتخاب های ظریفی روبرو می شوید که هر کدام نقش تعیین کننده ای در روند پیشبرد داستان ایفا می کنند. اگر سری بازیهای دارک سولز را بازی کرده باشید، حتما با مکانیزم سیو بازی آشنایی دارید که به نوعی به صورت چک پوینت است، در این مجموعه بعد از اینکه یک مقدار در بخش داستانی پیشروی کنید، به یک به اصطلاح bonfire می رسید که با استراحت در آنها علاوه بر اینکه میزان پیشرفت تان ذخیره می شود، نوار سلامتی و استقامت و همچنین آیتم بازیابی سلامت تان پر می شود. اما در بازی “آخرین قهرمان نوستالگایا” این محل های سیو تحت عنوان beacon به معنی فانوس دریایی شناخته می شوند که وقتی آنها را روشن کنید، فضاهای هشت بیتی و دوبعدی اطراف آنها به محیط های سه بعدی کاملاً گرافیکی و بافت دار تبدیل میشوند.
گیم پلی بازی The Last Hero of Nostalgaia به شدت شما را یاد بازی Dark Souls 1 می اندازد، به طوری که سیستم حرکتی و مبارزه ای آن مستقیما از دارک سولز 1 گرفته شده و حتی برخی از انیمیشن های بازی دقیقا شبیه به هم هستند، مثل انیمیشن لحظه نهایی کشتن شدن شخصیت اصلی. از آنجایی که سیستم گیم پلی بازی دقیقاً مانند نسخه های اولیه سری دارک سولز است، هیچ نقشه ای در اختیار ندارید و بدون نقشه در دنیای بازی به ماجراجویی می پردازید. طی این مسیر سعی میکنید بفهمید که کجا بروید و در عین حال با دشمنان تهاجمی مختلفی روبرو می شوید و باید با انواع سلاح هایی که در اختیار دارید، با آنها بجنگید.
یکی از ویژگی های اصلی و شگفت انگیز سری دارک سولز این بود که دنیای بازی از طریق یکسری میانبرها به طرز بسیار جالب و هوشمندانه ای یکدیگر متصل می شدند و بازی “آخرین قهرمان نوستالگایا” نیز از همین سیستم استفاده می کند، بازی به شما امکان می دهد مکان های به هم پیوسته و فوق العاده آن را با تعداد زیادی میانبر کشف کنید.
همچنین بازی سعی می کند با افزودن معماهای مختصر به توضیحات مربوط به آیتم ها، شما را به کاوش بیشتر در محیط سوق دهد و برای آزادسازی قدرت کامل آیتم ها باید منشا و محل اصلی شان را پیدا کنید. در بخش گرافیکی بازی محیط های دو بعدی و سه بعدی را با هم ترکیب کرده که توسط تصاویر مدرن و جذاب و همچنین با محیط های 8 بیتی به تصویر کشیده شده اند. در کل می توان گفت سازندگان از نظر طراحی مراحل وظیفه شان را به نحو احسنت انجام داده اند. متاسفانه فقدان موسیقی و تنوع کم آن باعث میشود بازی به طور باورنکردنی ساکت و در برخی موارد خسته کننده باشد.
حتی با وجود برخی از کاستیها، بازی The Last Hero of Nostalgaia همچنان از ابتدا تا انتها یک تجربه جذاب و طنزآمیز است، رویکرد متفاوت روایت داستان، جلوههای بصری چشم نواز و طراحی عالی مراحل و همچنین مجموعهای از ارجاعات به سری دارک سولز جزو مواردی هستند که آن را به عنوان یک بازی مستقل تبدیل می کند که تجربه آن شدیدا به طرفداران سری دارک سولز توصیه می شود.