هنگام انجام بازی UNABLES احساس ناخوشایندی پیدا می کنم. این احساس که من دائماً دارم کار اشتباهی انجام می دهم و بازی در مورد آن هشداری به من نمی دهد، چندان برایم قابل قبول نیست. خیلی راحت است که برای توضیح این احساس، نام این بازی را دنبال کنید. همه چیز حاکی از آن است که من باید UNABLES را دوست داشته باشم، از گرافیک سطح بالا گرفته تا فیزیک مضحک rag-doll آن. با اینکه من از طرفداران اینگونه عناوین نیستم، ولی سبک گیم پلی آن را دوست داشتم و عمیقاً می خواهم مدت زمان زیادی را با آن سپری کنم. تنها چند دقیقه ابتدایی این بازی به خوبی ثابت می کنند که با یک عنوان مستقل جذاب روبرو هستیم که ارزش وقت گذاشتن را دارد. با نقد و بررسی این بازی در Game Inja همراه ما باشید.
فقط باید پنج دقیقه آن را بازی کنید تا متوجه شوید که تیم طراحی هنری، صدا و رابط کاربری کاملاً اشتیاق خود را روی بازی UNABLES به کار برده اند. از زمان تجربه بازی Persona 5 تا به حال بازیای را انجام نداده ام که از لحاظ هنری تا این اندازه بهینه شده و منسجم باشد. این یک بازی دیوانهکننده با مضمونی بسیار جالب است، مثل اینکه ما از بهترین محتوایی که نتفلیکس تا به حال تولید کرده عبور می کنیم – در حالی که تیم بازیگری آن انگار هیچ اسکلتی در بدن خود ندارند.
شما نمی توانید بدون این که باور داشته باشید که بازی خوب است، روی آن وقت بگذارید. این عبارت نامعینی است که در حین بازی UNABLES مدام در ذهن من ظاهر می شد، زیرا من به ندرت از آن لذت میبردم. این بازی از مفهومی استفاده می کند که باید روی کاغذ فوقالعاده به نظر میرسید، اما میدانید که تحول و تبدیل آن به یک بازی مستقل، فرآیندی را پشت سر گذاشته که تا حدودی ناقص به نظر می رسد.
آنچه در این بازی با آنها روبرو می شوید، یک سری مراحل است که به بهترین وجه می توان آنها را به عنوان گوی های برفی بدون برف توصیف کرد و شخصاً فکر می کنم ما را به اسباببازیهای قدیمی تامی که پر از آب بودند می برند که مجبور شدیم دکمهای را پمپ کنیم تا حلقهها یا توپها را در حلقههای بسکتبال کوچک قرار دهیم. اما معتقدم همه بازیکنان ممکن است با این دوران خاطرات خوبی نداشته باشند. این گویهای برفی حول یک مفهوم عالی طراحی شدهاند. مثلا یکی شامل گودزیلا و یک شهر است و دیگری سقوط دایناسورها را شامل می شود. به طور بسیار انتزاعی در مراحل بازی UNABLES، شما با یک یا چند شخصیت در صحنه «بازی» میکنید که تمرکز شما روی آن موجودیت قرار دارد و سعی میکنید با چرخاندن صفحه آن را به این طرف و آنطرف ببرید و از این طریق اهدافی را که به شما داده شده است تکمیل کنید.
این ماموریت ها به وضوح بر روی صفحه نمایش مشخص شده و برجسته می شوند. سپس گوی برفی را می چرخانید تا شخصیت خود را حرکت دهید. تنها کنترلهایی که در اختیار دارید، دکمه های شوک کنترلر برای کج کردن جهان و LT برای انجام برخی از شیطنتهای سطحی خاص است. مثلا یک مرحله الهام گرفته شده از جاذبه است که در آن، هوا را از لباس فضانورد به بیرون خارج می کنید و او را به سمتی خاص سوق می دهید یا اینکه دایناسور را وادار می کنید آنچه را که در مقابلش است ببلعد. انجام این کارها برای افرادی که از انجام بازیهای با فیزیک ragdoll لذت می برند، لحظات بسیار خنده داری را رقم می زند.
اگر بتوانید این اهداف را کامل کنید، هر سه ستاره را دریافت می کنید. اگر فقط بخشی از وظایف تعیین شده را کامل کنید، ستاره های کمتری دریافت خواهید کرد. با جمع آوری این ستارهها، میتوانید قفل مراحل بیشتری را باز کنید. ضمنا یک «حالت آسان» وجود دارد که به نظرم باید به عنوان یک حالت تمرین در نظر گرفته می شد که به شما امکان میدهد حل پازل ها را یاد بگیرید، در حالی که «حالت سخت» چیزی است که برای کسب ستاره به آن نیاز دارید.
از جمله مشکلات بازی UNABLES این است که آیتم های موجود در آن اصلاً واضح نیستند و پیشنهاد بسیار کمی از نحوه ترکیب آنها در هر صحنه وجود دارد. ممکن است گیم پلی بازی از نظر چیزی که جمعآوری میکنیم یا خرد میکنیم زیرک یا خندهدار باشند، اما همه چیز آنقدر آشفته و کوچک است که نمیتوانیم چیزی در مورد آن بگوییم.
این فقدان درک کامل منجر به خلق یک سبک بازی خاص می شود: شما فقط خودتان را به سمت چیزهایی پرتاب می کنید و به بهترین نتیجه ها امیدوار هستید. بهترین بازی اغلب این است که بتوانید یک مرحله را برای چند ثانیه وارونه کنید و سپس دوباره آن را درست کنید. به این ترتیب، همه چیز از چارچوب خود خارج می شود که آنقدرها هم سرگرم کننده نیست. خوشبختانه عملکرد فنی بازی روی کنسول های نسل جدید و نینتندو سوئیچ عالی است و در حین تجربه بازی با هیچ مشکل افت فریم و یا باگی روبرو نمی شوید.
در مجموع از آنجایی که بازی UNABLES فقط چیزی ساده است که ما باید از آن لذت می بردیم، لحظاتی وجود داشت که حس رضایت بخشی را ارائه نمی دادند. جزئیات گرافیک واقعا دقیق کار شده و یادآور بازی کلاسیک Pain متعلق به دو کنسول Xbox 360 و PS3 است و هیجانات بسیار زیادی را از فیزیک ragdoll خود به ارمغان می آورد. در حین تجربه کلی این بازی دائما لبخند دلپذیری بر لبان شما جاری می شود که واقعا این احساس را دوست داشتم. اگر از طرفداران بازی های فیزیک Ragdoll هستید، مطمئنا در بازی UNABLES چیزهای جذاب زیادی را خواهید یافت.
Comments